قهرمان صخرهنوردی معلولان از سبک زندگیاش میگوید
بدون پا معلق میان زمین و آسمان
آغاز یک ماجرا
حسن میرزا حسینی، 18 سالش بود و مانند دوستان و همسن و سالهایش عاشق ورزش و فوتبال بود. در حین بازی و بعد از اصابت توپ به پایش احساس میکند درد عجیبی دارد و به پزشک مراجعه میکند. پزشکان متوجه میشوند در پای حسن توموری بدخیم وجود دارد که میتواند جانش را به خطر بیندازد. بعد از انجام مراحل درمانی که یک سال طول میکشد، او وارد اتاق عمل میشود. در اینجا 19 سال دارد و بعد از اتاق عمل با صحنهای مواجه میشود که زندگیاش را تحت تأثیر قرار میدهد. حسن یکپایش را در اتاق عمل جا میگذارد و اینجا زندگی او رنگ و بوی متفاوتی میگیرد و حتی مسیر زندگی برایش تغییر میکند.
ترس از مواجهه با واقعیت
برای یک جوان 19 ساله، از دست دادن یکپا میتواند به معنای از دست دادن تمام زندگی باشد، اما تصمیم با حسن بود که چه نوع زندگیای را برای خود رقم بزند. از دست دادن یکپا برای نوجوانی که با دنیای افراد دارای معلولیت ناآشنا بود، همهچیز برای ناامیدی و شکایت از زندگی را برایش فراهم میکرد. بعد از دو روز، حسن جرات میکند به پایش نگاه کند و متوجه میشود که از زانو قطعشده است. برای او که تا 13 سالگی ژیمناستیک کار بود و مقام استانی هم داشت، نداشتن یکپا کابوس تیره و تاری بود که رنگ واقعیت به خود گرفت. در چنین شرایطی، آرزوی قهرمانی که پیش از این هم طعم آن را چشیده بود، به نظر میرسید از او دور شده، اما انتخاب درست حسن روی دیگری از زندگی را به او نشان داد و میتوان گفت، انتخابی سرنوشتساز زندگی او را
متحول کرد.
مسیر ناهموار موفقیت
حسن تصمیم سرنوشتسازش را با وجود نداشتن یکپا میگیرد و بعد از چند سال وقفه به ورزش قهرمانی روی میآورد. در حال حاضر، او 34 ساله است و فوقدیپلم حسابداری دارد. رویای ورزش قهرمانی و ایستادن روی سکو، مهمترین انگیزه حسن برای ایستادن مجدد است. در رابطه با فعالیتهای این روزهایش او میگوید: در حال حاضر، عضو تیم ملی معلولان سنگنورد و اسکی جانبازان و معلولان هستم. اسکیت و والیبال نشسته هم انجام میدهم. بتازگی رشته اسلک لاین را شروع کردم (راه رفتن رویبند لغزنده) و اولین معلولی هستم که این رشته را انجام میدهم . مسیر موفقیت برای حسن صعبالعبور و بسیار ناهموار و پرچالش بوده و صرفا با اتکا به ارادهاش توانسته در آن گام بردارد.
آغاز عشقی بیپایان
ازدواج برای بسیاری از جوانان امروز، غولی است که در سالهای اخیر با آن مواجه شدهاند و ارتباط تنگاتنگی با مسائل مالی دارد. حسن میرزا حسینی، زندگیاش را از طریق کار در ساختمان و کار روی ماشین سپری میکند. او هشت سال بعد از معلولیتش تصمیم به ازدواج میگیرد و زندگی مشترکش را با خانم زهرا رفیعی آغاز کند. او داستان دلدادگیاش را اینطور شرح میدهد که: از طریق پسرداییام و خانمش که دوست خانمم بود، ایشان به من معرفی شدند. دو سال است ازدواج کردهایم. ایشان آسیبشناسی خواندهاند و یوگا کار میکنند. هنرمند و مربی هنرهای دستی هستند و 28 سال دارند و عکاسی میکنند. اغلب من سوژه عکسهایش هستم. عکسی که از من گرفت، در مسابقه عکس سازمان ملل با عنوان: شما و کنوانسیون حقوق معلولان، جزو ده عکس برتر جهان شناخته شد. برای این که امور زندگیام بگذرد، هر کاری که روزی حلال داشته باشد، انجام میدهم و کنار همسرم آرامش واقعی را احساس میکنم.
سقف آرزوها و راز موفقیت
برای حسن میرزا حسینی، شرکت در مسابقات جهانی همواره یک هدف مهم بوده است. حضور در پارالمپیک زمستانی رشته اسکی صحرا نوردی از دیگر مواردی است که شور و هیجانی وصفناپذیر در او ایجاد میکند و اینکه بتواند از خودش رکوردی بهجا بگذارد، هدف و خواسته مهمی است که به او انگیزه و انرژی لازم برای ادامه مسیر را میدهد. حسن دلش میخواهد معلولان سرزمینش دست از تلاش برندارند و برای هر آنچه عمیقا دوست دارند، تلاش کنند و با وجود همه مشکلات به سمتش حرکت کنند. او راز موفقیتهایش را خانواده و همنشینی با دوستان خوبی میداند که به شکلهای مختلف از او حمایت کردهاند.
صخرهنوردی با یک پا
تمرکز روی آنچه وجود دارد، میتواند باعث شود تا بهجای این که به نداشتههایمان فکر کنیم، به فکر فعال کردن آنچه داریم، بیفتیم. انسانها سرشار از پتانسیل و توانایی ناشناخته و پنهان هستند، کافی است آنها را شناسایی کنیم و در جهت بهره بردن از موهبتهایی که داریم، گام برداریم. انجام فعالیتهای ورزش قهرمانی و فعالیتهایی از نوع اکستریم و مهیج، روحیهای خاص و صدالبته امکانات ویژه میطلبد تا مسیر رشد برای افرادی که علاقهمند هستند، کمی هموار شود. در این صورت است که میتوان با یک پا هم صخرهنوردی کرد و در رشتههای مختلف برای کشور افتخارآفرین شد. حسن میرزا حسینی برای این که بتواند در ورزش حرفهای حضور داشته باشد، از پروتزهای مخصوص استفاده میکند که ساخت و تهیه آنها هزینه زیادی دارد.
خاطرهای شیرین
در میان انبوه خاطراتی که دارد، شیرینترین خاطرهاش روزی بوده که همراه همسرش به ارمنستان سفر میکند. خاطره برای تعریف کردن زیاد دارم؛ حتی اگر خاطرهای بد یا سخت باشد، سعی کردیم در کنار هم آسانترش کنیم و در کنار هم شادباشیم. بهترین خاطره من سفر به ارمنستان بود. آنجا همسرم برای اولین بار سنگنوردی کرد و من حمایتش میکردم و خوشحال بودم که رشته ورزشی من را امتحان کرد و توانست بهاندازه خودش خوب صعود کند.
دلم میخواهد بذر امید بکارم
معلولان الهامبخش در بسیاری از جوامع نقش مهمی بر عهده دارند و برای ترویج و تشویق جامعه به حرکت و پویایی، برنامههای زیادی را در سطح جامعه برگزار میکنند. افراد دارای معلولیت که با تلاش و پشتکار فراوان به قلههای موفقیت در رشتههای ورزشی یا هر چیز دیگری میرسند، رسالت دیگری نیز پیدا میکنند. میرزا حسینی هم این گونه فکر میکند و میگوید: دوست دارم تلاش کنم و به جامعه خودم امید بدهم تا هم خودم موفق باشم و هم در همراه کردن افراد دارای معلولیت بیشتر توانمندتر شوم. دوست دارم انرژی خوب و مثبت را به دیگران منتقل کنم و اطمینان دارم که این انرژی به من بازخواهد گشت. جامعه امروز ما بیش از هر چیزی نیاز دارد تا روحیه تلاشگری و امید به زندگی در آن تقویت شود. حسن و نمونههایی مانند او که از دل بحرانهای زندگی با صبر و پشتکار موفق بیرون آمدهاند، گزینههای خوبی هستند برای کاشت بذر امید در دل سایر افرادی که نمیدانند از زندگی خود چه میخواهند.
سعید ضروری