نیمهتاریک هیجانطلبی
فعالیتهای پرهیجان در کنار تمام آثار مثبتی که دارد میتواند باعث ایجاد مشکلات و آسیبهایی در افراد و حتی در جامعه شود. موج ماجراجویی و انجام حرکتهای پرهیجان توسط افراد در دنیا واکنشهای متفاوتی را ایجاد میکند. برخی مخالفان در کشورهای اروپایی در رابطه با افرادی که در حین انجام این کارها حادثه میدهند معتقدند که عملیاتهای نجات با هزینه مالیات آنها انجام میشود و آنها دوست ندارند که مالیاتهایشان در چنین کارهایی هزینه شود و بر این باورند که باید دسترسی به چنین فعالیتهایی بسیار محدود شود. درواقع ایجاد محدودیت را یکی از روشهای درست دراینباره میدانند که تجربه نشان داده است محدود کردن چنین افرادی میتواند آسیبهای دیگری را ایجاد کند که جبرانناپذیر است.
هیجانطلبهای افراطی
در میان افراد ماجراجو برخی صرفاً برایشان اهمیت دارد که وارد یک فعالیت هیجانانگیز شده و شهرتطلبی بهعنوان یک انگیزه قوی در رابطه با آنها مطرح میشود. این افراد وقتی پایشان به فعالیتهای پرخطر برسد عموماً کمتر موارد ایمنی را رعایت میکنند و معمولاً شناخت مناسبی از تواناییهای فردی خود ندارند و همین موضوع باعث میشود در مواجهه با چالشها ضعیف عمل کرده و دچار حادثه شوند. طی نکردن مراحل حرفهای در هر حوزه کاری و عجله و شتابزدگی برای رسیدن به مقصد یا هدف عامل مرگومیر بسیاری از افراد بهظاهر ماجراجو است. از طرفی جامعه به افراد هیجانطلب نیاز بسیار زیادی دارد چرا که بسیاری از مدیران و رهبران موفق در دنیا از چنین روحیاتی برخوردار بودهاند و به دنبال تغییرات اساسی دستبهکارهای جدیدی زدهاند که نتایج مثبت زیادی را برای جامعه گستردهای از افراد فراهم میکند. ازنظر شخصیت شناسی این افراد دارای شخصیت نوع تی (Type T) هستند. افراط گرایی در هیجانطلبی اما میتواند دلایل روانشناختی خاص خودش را داشته باشد چرا که به خطر انداختن جان و رسیدن به هدف از هر طریقی رفتاری منطقی و درست به حساب نمی آید. این افراد در میان هیجانطلبهای منطقی به راحتی قابل شناسایی هستند چرا که خارج از چهار چوب های ایمنی در حوزه فعالیت خود گام بر می دارند و باعث بد نام شدن یک ورزش می شوند.
اعتیاد به هیجانطلبی
در فعالیتهای پرهیجان واکنشهای شیمیایی در بدن ایجاد میشود که باعث شادی و نشاط میشود. تاثیر این مواد طبیعی آثار مثبتی دارد که فرد از آن بهره می برد اما در مواردی که این هیجانطلبی وارد مرحله افراطی شود ممکن است اعتیاد به این کارها در فرد ایجاد شود. مغز انسان مکانیسم هایی برای فرار از خطر دارد که در طول تکامل باعث حفظ حیات او شده است اما همین مغز مکانیسم تشویقی دیگری دارد که باعث میشود در مواجهه با فعالیتهای پرهیجان او بیشتر به این سمت کشیده شود و درواقع ترسش از بین می رود. این واکنش به ترس حالت پاداش گونه دارد و کمک میکند انسان ها از قرار گرفتن در شرایطی که پیش از این از آن واهمه داشته اند فرار نکند و حتی لذت ببرند. در جریان فعالیتهای افراط گونه این سیستم پاداش فعالیت پاداش دهندگی زیادی دارد و به نوعی باعث میشود شخص نیاز به خطر پذیری به شکل حالت اعتیاد درآید. این موضوع در افرادی که از این موضوع اطلاع ندارند میتواند خطرناک باشد. در این سیستم دوپامین نقش فعالی دارد و عموماً باعث میشود افراد آن لحظات را بهترین لحظات زندگی خود بدانند و بر روی رضایت از زندگی تاثیر زیادی دارد.
ترجمه: سعید ضروری – روزنامه جام جم
منبع